توئیت های یک شبگرد از دیار باقی

Posted by: سوما on: آگوست 24, 2009

• In: همه جوره! | بازی وبلاگی | خاطرات | روزمرگی
• 17 Comments

چندی پیش همین صبح :دی داشتم بلاگ دوستان رو میخوندم که دیدم از طرف

یکی از دوستام عباس عزیز که حتما می شناسید به یه بازی دعوتیده شده بیدم :دی

البته دوست جانمون وبلاگچی نیز منو به بازی دعوتیده است!!! دوتا دوتا دعوت میشویم :دی

اگه خدا بهم اجازه میداد موقع مردن یه چی با خودم ببرم حتما یه لپ تاب با یه موبایل که بشه باهاش کانکت

شد رو با خودم می بردم!!!! آدم بدون نت که نیتونه زندگی کنه!!!نه؟؟؟؟ بعد اونور درخواست اینترنت پر سرعت میکردم!!

مثلا تو جهنم نشستم دارم از اوضاع اونجا توئیت میکنم!!!

shabgardاز جهنم توئیت میکند……..

هوای گرمه…..اهالی محترم و شریف اینجا دارن بالا پایین می پرن!!حرکاتشون بسی موزون است !

بنده هم منتظرم نوبتم شه برم تو دل آتیش :دی

اوه اوه عجب آتیش بازیی راه انداختن!!! :دی

منو اشتباهی آوردن اینجا…..:دی صدا می کنن سوما بیاد تو :دی

دور تا دور جهنم در حال فرار از دست شیطون هستم :دی

اینجاها آب خنک پیدا نمی شه!!! ….. حالا با این همه گندی که من زدم آب خنکم میخوام :دی

ئه ئه چهره های آشنا!!!! بابا ا.ن توهم اینجایی :دی !!!! این زنیکه رایس هم هستشا!!!

ئه بابا شما که کلی تو این مملکت زحمت کشیدین!!!شما رو چرا آوردن ا.ن جان؟؟!!ئه سراغ اونایی رو میگیرن که مامورات کشتنشون!!

جنیو بریتی هم هستن!!!به به اهالی هنرمند م هستن خُ!!! اونوقت میگن جهنمه :دی باباجون بی زحمت بگو زد بازی یه نفس بخونه!!ئه نمیشه!!!حسام بابا تو اینجا چه کا میکنی!!!

اون گوشه دارن سرب میدن خورد یه عده…..!!!! من آب خنک میخوام خُ…..! :دی

س: تو بودی برگه های امتحان شیمی خط خطی کردی؟؟؟ ج: نـــــــه!!!میزنم زیرش!!!میزنن پسه کله م!!!سرب بریزین تو حلقش!!

س: تو بودی ماشینه بابا بزرگتو کوبیدی به دیوار بعد گفتی کاره سوم شخص غائب بوده؟ س: نوچ!!!!ناخناشو بکشین!!!

س: تو بودی مامانتو می پیچوندی میومدی نت؟؟؟ س: نوووووچ!!!من نبودم به جون خودتون ابلیس آقا!!! مژ هاشو بکنین!!!

یه منظره کوتاه از جهنم: دره های پراز گدازه….باران سرب و آتش!!! مامورانی در حال شکنجه دادن افراد!!!

اینجا همش نامـــــردیه….همه کارامون داره لو میره خب بریم بهشت یه سر!!!

حالا توئیت هایshabgard از بهشت …..

اصله جاس اینجا :دی

به به چه هوای توپیه…..برم حسابی آفتاب بگیرم بعدش بری یه شنا تووپ تو دریا….بعدم یه چای داغ دبش…:دی

چه امکاناتی داره اینجا…اینترنت پرسرعتم داره….. :دی

میریم رو بوم یکی از کاخای بهشت اطرافو دید میزنیم….:دی عباس اینا نشستن دارن خاطره میگن :دی

با تیر کمون براشون هسته آلبالو پرت می کنم!!!پسر آزاری در بهشت توسط سوما :دی

بریم قدم بزنیم و مخه چندتا از این بچه مثبت ها رو بزنیم و حالشون رو بگیریم :دی

به به چه غذاهای توپی….ایوووول!!! بروبچ هم جمعن که!!!

روی تاب بزرگ که وسط درختا بسته شده دارم بازی میکنم!!یکی اومده میخواد طرح دوستی بریزه سرشو می کوبیم طاق :دی

همونجوری که تاب میخورم ناخنامو لاک میزنم…..:دی

یه فرشته هه داره موهامو شونه می کنه منم لم دادم رو تخت زیر درختها هوا خنک و مطبوعه……!!!

برم لباسامو عوض کنم شب پارتی داریم با بچه ها :دی

فعلا بریم یه کورس حسابی بذاریم با بچه ها……….!!!

اینجا کلیه ی شبکه ها آزادئه!!!!

وایییییییییییی یه عالمه عروسک بهم دادن بس که ماهم :دی

الکس رو هم گفتم بیارن…نازه نفسش :-* به به چه موسیقی توپی………!

حالا برم بلاگمو آپدیت کنم………..:دی

خب چون بیشتر بچه ها دعوت شدن من فقط این چند  نفر رو به این بازی دعوت می کنم دست نوشته و جیمــ ـــــ الـفـــ ـــــ

+ آزاده جووونم و پرستوکوشولو و ع موهوشنگ عزیز…. بدوین منتظرم بینم چی میبرین باخودتن پیغام میغام چی میدین 🙂

کلیه دوستان علاقه مند می تونن تو این بازی بشرکتن!

پ.ن: سوما رو با اسم shabgard درتوئیتر فالو کنید……ممنون…. 🙂

برچسب‌ها: shabgard, من!, ماه, هیجان, این روزا, احساسی غریب, بهشت, بازی وبلاگی, تولد, ترس, جهنم, حسی دوست داشتنی, دردسر, ستاره, شب, شروع